English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2389 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
go out U اعتصاب کردن دست کشیدن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
hunger strikes U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
hunger strike U اعتصاب غذای زندانیان وغیره اعتصاب غذا
light strike U اعتصاب با اخطار کم مدت اعتصاب برقی
picketings U اعضای اتحادیه کارگری که درحال اعتصاب خارج از محل کار خود جمع می شوند تادیگران را نیز به اعتصاب وادارند و نیز خریداران را ازخرید منصرف کنند
strikes U اعتصاب کردن
picketed U اعتصاب کردن
strike U اعتصاب کردن
picket U اعتصاب کردن
walk out U اعتصاب کردن
to go on strike U اعتصاب کردن
to strike work U اعتصاب کردن
go on strike U اعتصاب کردن
pickets U اعتصاب کردن
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
strikes U اصابت اعتصاب کردن
strike U اصابت اعتصاب کردن
to go on a hunger strike U اعتصاب غذا کردن
finks U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
fink U اعتصاب شکن جاسوسی کردن
strike U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
strikes U تصادف و نصادم کردن اعتصاب
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
sit in U اعتصاب
stay in strike U اعتصاب
holdout U اعتصاب
strike U اعتصاب
holdouts U اعتصاب
strikes U اعتصاب
turn out U اعتصاب
tie-ups U اعتصاب
sit-in U اعتصاب
sit-ins U اعتصاب
tie up U اعتصاب
tie-up U اعتصاب
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
sit down U اعتصاب کارمندان
knobstick U خائن اعتصاب
general strike U اعتصاب عمومی
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
sit-down U اعتصاب کارمندان
riot and civil commotion U اعتصاب و تظاهرات
confrontational U انجام اعتصاب
outed U در حال اعتصاب
out U در حال اعتصاب
out- U در حال اعتصاب
striker U اعتصاب کننده
strikers U اعتصاب کننده
official receiver U اعتصاب رسمی
strike-breaker U اعتصاب شکن
strike-breakers U اعتصاب شکن
strikebound U دچار اعتصاب
general strikes U اعتصاب عمومی
strike U اعتصاب ضربه
hunger strike U اعتصاب غذا
struck U درحال اعتصاب
strikes U اعتصاب ضربه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
blacklegs U کارگر اعتصاب شکن
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
official receiver U اعتصاب باجایزه سندیکا
they are on strike U اعتصاب کرده اند
out law strike U اعتصاب غیر قانونی
blackleg U کارگر اعتصاب شکن
hunger-striker U اعتصاب غذا کننده [زن ] [مرد]
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
straps U کشیدن تیز کردن
strap U کشیدن تیز کردن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
lengthening U طولانی کردن کشیدن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
entrain U سوار کردن کشیدن
triggered U کشیدن رها کردن
experiencing U تجربه کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
trigger U کشیدن رها کردن
triggers U کشیدن رها کردن
trace U ضبط کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
pickets U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket U اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picket U نرده کشیدن مراقبت کردن
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
extracts U بیرون کشیدن استخراج کردن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
pickets U نرده کشیدن مراقبت کردن
impales U محدود کردن میله کشیدن
picketed U نرده کشیدن مراقبت کردن
inhales U بداخل کشیدن استشمام کردن
chid U گله کردن از زوزه کشیدن
extracted U بیرون کشیدن استخراج کردن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
extract U بیرون کشیدن استخراج کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
inhaling U بداخل کشیدن استشمام کردن
extracting U بیرون کشیدن استخراج کردن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
to lead away U پیرو خود کردن کشیدن
to work off U مصرف کردن دست کشیدن از
leave off U قطع کردن دست کشیدن از
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
aspirating U خالی کردن بیرون کشیدن
withdrawal U خارج کردن عقب کشیدن
breathe U نفس کشیدن استنشاق کردن
breathed U نفس کشیدن استنشاق کردن
epp U جزر کردن فرو کشیدن
inhale U بداخل کشیدن استشمام کردن
solicits U بیرون کشیدن وسوسه کردن
aspirate U خالی کردن بیرون کشیدن
breathes U نفس کشیدن استنشاق کردن
garrison U محصور کردن حصار کشیدن
garrisons U محصور کردن حصار کشیدن
solicit U بیرون کشیدن وسوسه کردن
inhaled U بداخل کشیدن استشمام کردن
solicited U بیرون کشیدن وسوسه کردن
recede U عقب کشیدن خودداری کردن از
withdrawals U خارج کردن عقب کشیدن
drag U سخت کشیدن لاروبی کردن
yip U زوزه کشیدن عوعو کردن
receded U عقب کشیدن خودداری کردن از
compass U نقشه کشیدن اختراع کردن
aspirates U خالی کردن بیرون کشیدن
dragged U سخت کشیدن لاروبی کردن
receding U عقب کشیدن خودداری کردن از
drags U سخت کشیدن لاروبی کردن
recedes U عقب کشیدن خودداری کردن از
soliciting U بیرون کشیدن وسوسه کردن
impale U محدود کردن میله کشیدن
to plan a building U نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
stroke U لمس کردن دست کشیدن روی
stroked U لمس کردن دست کشیدن روی
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
lucubrate U شب زنده داری کردن وزحمت کشیدن
stroking U لمس کردن دست کشیدن روی
clamor U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamoured U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamours U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamour U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
clamouring U غریو کشیدن مصرانه تقاضا کردن
strokes U لمس کردن دست کشیدن روی
touse U اذیت کردن اندامهای کسی را کشیدن
To spilt hair . To make a fine distinction . U مورااز ماست کشیدن ( مو شکافی کردن )
bedraggle U روی زمین کشیدن و چرک کردن
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
srcc U commotions civil riotsand ,strikes اعتصاب شورش و اشوبهای داخلی
foot bow U کشیدن و رها کردن تیر به کمک دست و پا
gape U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gapes U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
gaping U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
To crane ones neck . U گردن کشیدن (دراز کردن بیرون آوردن )
cross (something) out <idiom> U حذف کردن یاخط کشیدن روی چیزی
shielding U زره کشیدن یازره پوش کردن روکش
lanciation U سوراخ کردن یا تیر کشیدن دردتیر کشنده
to take a recess U موقتا دست از کار کشیدن تنفس کردن
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
gaped U خمیازه کشیدن دهان را خیلی باز کردن
to dwell on U زیاد وقت صرف کردن روی کشیدن
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extend U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
extends U کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
sain U تقدیس کردن علامت صلیب روی بدن یاسینه کشیدن
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
superinduce U تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
drag U کشیدن بزور کشیدن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
whip stall U شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
pull up U بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
smoke U دود کردن دود کشیدن دود دادن
smokes U دود کردن دود کشیدن دود دادن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Jack Attac
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com